دیکشنری
Per Mill
pɜɹ mɪl
فارسی
1
عمومی
::
در هر هزار، در هزار
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PEPTIC
PEPTIC GLAND
PEPTIDE BACKBONE
PEPTIDE FINGERPRINTING
PEPTONE
PEPTONIZE
PER
PER ACCIDENCE
PER ANNUM
PER CAPITA
PER CENT
PER CONTRA
PER DAY
PER DIEM
PER MENSEM
PER MILL
PER MILLE
PER PROCURATIONEM
PER RAIL
PER SALTUM
PER SE
PER SECOND PER SECOND
PER UNIT AREA
PERACUTE
PERADVENTURE
PERAMBULATE
PERAMBULATION
PERAMBULATOR
PERCALE
PERCALINE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید